«طلسم»
در گذر از عاشقان رسید به فالم دست مرا خواند و گریه کرد به حالم روز ازل هم گریست آن ملک مست نامه تقدیر را که بست به بالم مثل اناری که از درخت بیفتد در هیجان رسیدن به کمالم هر رگ من رد یک ترک به تنم شد منتظر یک اشاره است سفالم بیشه شیران شرزه بود دو چشمش کاش به سویش نرفته بود غزالم هر که جگرگوشه داشت خون به جگر شد در جگرم آتش است از که بنالم
شاعر: فاضل نظری
نظرات شما عزیزان:
کد را وارد نمایید:
عکس شما
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان الهه ی الهام و آدرس elaheelham.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.